ما را دنبال کنید

جستجوگر

آمارگیر

  • :: آمار مطالب
  • کل مطالب : 49
  • کل نظرات : 1
  • :: آمار کاربران
  • افراد آنلاين : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • :: آمار بازديد
  • بازديد امروز : 13
  • بازديد ديروز : 349
  • بازديد کننده امروز : 7
  • بازديد کننده ديروز : 43
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل ديروز: 2
  • بازديد هفته : 513
  • بازديد ماه : 883
  • بازديد سال : 3,145
  • بازديد کلي : 16,463
  • :: اطلاعات شما
  • آي پي : 3.149.251.142
  • مرورگر : Safari 5.1
  • سيستم عامل :

 

حتما برایتان پیش آمده که به بانک رفته­اید و از ده باجه­ای که در شعبه هست فقط یک نفر کار مشتریان را انجام می­دهد. به اداراتی رفتید که کارکنانش به بهانه­های مختلف کارتان را به عقب می­اندازند و پای صحبت کارفرمایانی نشستید که از کارکنانشان ناراضیند و معتقدند آن­ها کار نمی­کنند و این­ها همه نشانه­هایی از یک فرهنگ مخرب است؛ فرهنگ کم­کاری. فرهنگ لایه­های مختلفی دارد، در طول زمان شکل گرفته و به سختی تغییر می­یابد و این حاکی از آن است که سالیانی است عوامل مختلف دست در دست هم داده و این فرهنگ مخرب را در کشور ما ایجاد کرده است و زنگ خطری را به صدا درآورده که اگر هر چه زودتر جلوی پیشرفت این بیماری مسری گرفته نشود و درمان نگردد، اگر تحریم­ها اثر نکرده باشد این فرهنگ مخرب تیشه بر ریشه­مان میزند. اما برای حل مساله نیاز به شناخت ریشه­های این فرهنگ است و عواملی که دست در دست هم آن را به وجود آورده است. اگر شاغلین، کارفرمایان و دولت را بازیگران اصلی کار و تولید در جامعه بدانیم، باید به تفکیک، نقش هر یک از آن‌ها­ را بررسی کرده و بر اساس آن دلایل ایجاد این فرهنگ را شناسایی کنیم.

 

      شاغلین یا نیروی کار، بازوان اصلی تولید و خدمات در جامعه هستند که بدون آن­ها چرخ­های اقتصاد کشور خواهد خوابید و هر چقدر هم که پول داشته باشیم به کارمان نخواهد آمد و این یک وابستگی را بین شاغل و کارفرما ایجاد می­کند، اما این به معنای بی اهمیتی کارفرما نیست و اگر پول و سرمایه او نباشد، موتور محرکۀ اقتصاد از کار می­افتد و این یک وابستگی دو طرفه را بین شاغل و کارفرمایی که حقوقش را می­دهد ایجاد می‌کند. اما این همۀ مساله نیست و طرف سومی هم وجود دارد که قوانین و شرایط کار، اقتصاد و ... را تعیین و بر تمام جنبه‌­ها و ارکان کار تاثیر می­گذارد. دولتی که باید منافع دو طرف (شاغل و کارفرما) را تامین و بین آن­ها توازن برقرار کند و خودش هم گاهی نقش کارفرما را برعهده دارد.

 

     بنابراین با توجه به اهمیت و نقش هر یک از ارکان ذکر شده لازم است بررسی شود که هر یک از آن­ها تا چه میزان بر شکل‌­گیری این فرهنگ دخیل بوده­اند تا اقدامات مقتضی در راستای درمان این بیماری و شکل‌گیری فرهنگ کار و تلاش در جامعه صورت پذیرد.

 

ادامه مطلب ... 

 

1- شاغلین

شاید بتوان مهم­ترین عامل را در این زمینه کم رنگ شدن توجه به رزق حلال دانست که علی رغم تاکیدات فراوان اسلام بر این موضوع و برشمردن عواقب کم­کاری و خوردن مال حرام متاسفانه توجه زیادی به این مساله نمی­شود که اگر این عقیده در جامعه ما محکم می­شد شاهد این مسائل نبودیم و شاید در این زمینه همین یک آیه کافی باشد: ویلٌ لِلمُطفّفین، وای بر کم فروشان. عامل دیگری که باید در این زمینه در نظر گرفت عدم درک شاغلین  از این رابطه است که کار بیشتر موجب درآمد بیشتر برای کارفرما و افزایش حقوق آن­ها خواهد شد که اگر کاری نباشد پولی نیست که به آن­ها داده شود که البته این می­تواند ناشی از بی­اعتمادی آن­ها به کارفرما باشد که می­تواند دلایل مختلفی را در برگیرد. عامل بعدی را می­توان فناوری­های ارتباطی و شبکه­های اجتماعی دانست که حواس کارکنان را پرت و به خود مشغول می­دارد. شخصیت فرد نیز می­تواند عامل مهم و تعیین کننده­ای باشد. افراد با وجدان بالا مطمئناً کارشان را درست انجام می­دهند که لازم است هنگام استخدام به این مساله توجه شود. تناسب شخصیت شاغل و شغل نیز اهمیت دارد. مثلا اگر فردی درون­گرا را برای فروش و بازاریابی انتخاب کنیم کارایی لازم را نخواهد داشت. شاید تحصیلات هم بتواند در این معضل دخیل باشد. افراد با تحصیلات بالا به خصوص اگر در دانشگاه­های ممتاز کشورتحصیل کرده باشند اگر شغلی داشته باشند که آن را پایین­تر از شغل و توان خود بدانند احتمالا تلاش کمتری برای آن کار خواهند کرد.

 

      2- کارفرمایان

رفتار کارفرمایان برای شاغلین بسیار مهم است و رفتار آن­ها مبنای ادراک افراد از عادلانه یا ناعادلانه بودن رفتار آن­هاست. رفتارهایی مثل نادیده گرفتن یا کوچک انگاری کار افراد، ضربۀ شدیدی به کارکنان زده و انگیزۀ آن­ها را برای کار از بین می­برد. مشکل دیگری که شاغلین با آن مواجهند سوءاستفادۀ برخی افراد از کار آن‌هاست به این صورت که فرد کاری را انجام داده و به اسم دیگری تمام می­شود و مزایای کار نصیب او خواهد شد که کارفرما باید بسیار مراقب این مساله باشد تا خلاقیت در کارکنانش کشته نشود. عامل دیگر قراردادهای موقتی است که کارفرمایان برای کارکنانشان درنظر می­گیرند و این قراردادهای موقت و ناامنی شغلی تعهد کارکنان را به سازمان کم خواهد کرد و از عواقب آن همان کم­کاری است. حجم کار زیاد واگذار شده به شاغل نیز عامل تاثیرگذار دیگری است که اگر حجم کار خارج از توان فرد باشد نهایتا بی­تفاوت شده و دیگر به انجام تمام وکمال کار نمی‌اندیشد. و نهایتاً مهم­ترین عامل می­تواند نامناسب و غیرشفاف بودن سیستم پاداش و ارتقا باشد. چرا که افراد دائما داده­ها و ستاده­های کاریشان را با هم مقایسه می­کنند و این مهم­ترین مبنا برای ادراکشان از عدالت است و اگر این نسبت را ناعادلانه بدانند کارشان را کم خواهند کرد؛ ضمن این­که تعهد سازمانی و رضایت شغلی­شان را از دست خواهند داد.

 

     3-  دولت

دولت  به عنوان قانون­گذار نقش مهمی را در این زمینه ایفا می­کند که یکی از آن نواقص و ایرادات، قانون کار است که نیاز به اصلاح جدی و شفافیت بیشتر دارد. عامل دوم می­تواند رانت­هایی باشد که در جامعه وجود دارد و برخی را بدون تلاش صاحب همه چیز می­نماید و وقتی مرجع مقایسه افراد تلاش­گر می­شوند امید و انگیزۀ افراد را برای کار از بین خواهند برد و این وظیفۀ دولت است که جلوی این رانت­ها را بگیرد. عامل مهم بعدی را می­توان تورم دانست. وقتی تورم بالا رود و حقوق افراد متناسب با آن افزایش نیابد حقوق افراد کفاف زندگی­شان را نخواهد داد و آن­ها مجبورند برای گذران زندگی به چند شغلگی روی آورند و توان محدود افراد آن­ها را مجبور به کم­کاری خواهد کرد و این وظیفۀ دولت است که با اتخاذ سیاست­های اقتصادی مناسب جلوی این پدیده را بگیرد و نهایتا عدم سخت‌گیری دولت به به شاغلین دولتی و نداشتن معیارهای ارزیابی عملکرد مناسب و شایسته‌ سالار است که باعث شده این معضل (فرهنگ کم­کاری) در بخش دولتی بیش­تر باشد.

 

     اما علاوه بر تمام این موارد یکی از مهم­ترین عوامل را می­توان کم­کاری فرهنگی دانست که از سوی دولت، رسانه­ها، مبلغان دینی و تمام نهادهای مرتبط با کار و فرهنگ صورت گرفته است که باعث شده فرهنگ غنی ایرانی  - اسلامی که تاکید زیادی بر کار و کوشش دارد به حاشیه رود و این فرهنگ مخرب جایگزین آن گردد و باید تمام ارکان فوق ( شاغلین، کارفرمایان، دولت و نهادهای متولی فرهنگ کار) حداکثر تلاششان را برای تغییر این فرهنگ به کار گیرند تا ایران اسلامی­مان را آباد و آبادتر ببینیم. انشاا...

 

برچسب ها

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش

نظرات ارسال شده

ممکن است به این موارد نیز علاقه مند باشید: